loading...
مجله اینترنتی پا به پا
مسعود قربانی بازدید : 163 چهارشنبه 12 مرداد 1390 نظرات (0)

 

مقدمه

در جنگ خلیج فارس حدود 7 درصد مواد منفجره به کار گرفته شده علیه عراق را انواع بمب‌ها و موشک‌های هدایت دقیق تشکیل می‌داد. آمار این جنگ نشان می‌دهد درصد موفقیت هواپیماهایی که از انواع PGM (که در ادامه مقاله با آن آشنا خواهیم شد) برای حمله به اهداف خود استفاده می‌کردند حدود 10 برابر هواپیماهایی بود که از بمب‌های غیر هدایت شونده علیه اهداف خود بهره می‌جستند.
در این جنگ در طول 6 هفته، نیروهای متحد حدود دو برابر بمب‌های لیزری را که در طول 9 ماه علیه ویتنام استفاده شده بود بر سر عراق ریختند. پس از جنگ خلیج فارس نیز در نبردهای بعدی استفاده از انواع PGM رشد فزاینده و چشمگیری به خود گرفت.
در شش درگیری نظامی از هفت درگیری نظامی اخیری که ایالات متحده در آن نقش داشته، انواع PGM دست کم 60 درصد مواد منفجره روانه شده به سوی اهداف را شامل می‌شده است. در جنگ یوگسلاوی سهم تسلیحات هدایت شونده مورد استفاده از کل تسلیحات حدود 30 درصد بود که رشد بیش از 4 برابری را نسبت به جنگ خلیج فارس نشان می‌دهد. در این جنگ نیمی از ساختمان‌های دولتی، پلیس، پدافند هوایی و تاسیسات شبکه برق که در طول جنگ مورد هدف قرار گرفت با استفاده از موشک‌های کروز تاماهاوک مورد تهاجم واقع شد.
در این نبرد همچنین از تاماهاوک برای هدف قرار دادن اهداف متحرک استفاده شد( 26 موشک تاماهاوک علیه 18 هدف متحرک) و از کل 218 موشک تاماهاوک پرتاب شده 181 فروند به اهداف از پیش تعیین شده اصابت نمود.
JDAM برای اولین بار در این عملیات مورد استفاده قرار گرفت و نشان داد قادر است ضعف های بمب های لیزری را در شرایط بد آب و هوایی پوشش دهد. دیگر مزیت JDAM در مقابل بمب‌های لیزری امکان رهاسازی آن از ارتفاعات بالاتر بود (20000 پایی). بین 60 تا 70 درصد بمب ها و مواد منفجره‌ای که در افغانستان استفاده شد، قابلیت استفاده در شرایط بد آب و هوایی و نیز عوامل محدودیت‌زایی نظیر دود، شن و گرد و غبار را داشت که نسبت به جنگ یوگسلاوی افزایش 5 برابری را نشان می‌دهد.
در یکی از حملات جنگ افغانستان، 100 JDAM در 20 دقیقه بر سر اهداف ریخته شد (هر دقیقه 5 بمب). در جنگ عراق در سال 2003 تمام موارد منفجره‌ای که در بغداد ریخته شد از نوع هدایت شونده بود.
متوسط انحراف 6500 JDAM که بر علیه اهداف عراقی به کار گرفته شد، حدود 10 تا 12 فوت بود. در این جنگ 750 موشک تاماهاوک پرتاب شد که به معنی پرتاب روزانه 35 موشک به طور متوسط در طول جنگ بوده است. این موشک‌ها از خلیج فارس، دریای سرخ و شرق دریای مدیترانه به سوی اهداف عراقی شلیک می‌شدند.
شدت حمله در عملیات OIF(عراق 2003) تقریبا دو برابر شدت حمله در جنگ خلیج فارس بود (دو برابر مواد منفجره در یک بازه زمانی مشابه). سه روز در این عملیات طوفان شدید شن به وقوع پیوست که استفاده از بمب‌های لیزری را ناممکن ساخت ولی نبرد با بمب‌های دیگر ادامه داشت.

JDAM
به نظر می‌رسد حرکت به سمت توسعه و به کارگیری مواد منفجره هدایت شونده و قابل استفاده در همه شرایط آب و هوایی با شتاب بیشتری در دهه آینده نیز از سوی ایالات متحده دنبال خواهد شد. نیروهای نظامی ایالات متحده هم اکنون در حال توسعه انواع جدیدی از این نوع تسلیحات هستند که برخی از آنها عبارتند از:
- انواع جدیدی از JDAM با برد بیشتر (40 کیلومتر) و با مقاومت افزون‌تر در برابر Jamming
- بمب‌های کوچک دقیق 250 پوندی (SDB) که بمب افکن‌ها، هواپیماهای جنگنده و نیز هواپیماهای بدون سرنشین را قادر می‌سازد در یک سورتی پرواز اهداف بیشتری را مورد تهاجم قرار دهند.
- موشک کروزهواپرتاب JASSM با بهبود برد تا 350 کیلومتر و دقت بیشتر تا حدود 3 متر با یک سر جنگی 1000 پوندی
- موشک کروز TacTom یا تاماهاوک تاکتیکال که قادر خواهد بود حدود 3 ساعت بر فراز منطقه هدف به گشت زنی بپردازد و بدین ترتیب موقعیت اهداف متحرک را در این مدت شناسایی کرده و به سوی آن حرکت کند.
PGM ها علاوه بر دقت، روز به روز قدرت تخریب و نیز هوشمندی بیشتری نیز پیدا می‌کنند. به عنوان مثال می‌توان به SFW اشاره کرد که 10 بمب کوچک را در بر می‌گیرد و با شکافته شدن پوسته آنها را رها می‌کند. هر کدام از این بمب ها چهار بمب ضدزره را با خود حمل می‌کند (skeet) که مجهز به سنسورهای لیزری و فروسرخ هستند.
هنگامی که این بمب از هواپیما رها می‌شود پوسته آن شکافته شده و 10 بمب داخل آن با استفاده از چتر درفضا پراکنده می‌شوند. در نزدیکی زمین چهار بمب کوچک متصل شده به آنها به صورت شعاعی پرتاب شده و نیروهای زرهی را هدف قرار می‌دهد. هرکدام از Skeet ها قادر است هدف خود را به طور مستقل شناسایی کرده و در مجاورت آن منفجر شود.
یک SFW می تواند فضایی به مساحت 30 هکتار را با استفاده از 40 Skeet که با خود حمل می‌کند پوشش دهد. یک بمب افکن با حمل 30 SFW قادر است در واقع 1200 بمب کوچک هوشمند ضد زره را در فضای وسیعی رها کرده ومیدان نبرد را تحت کنترل درآورد. خود SFW ها می‌توانند توسط یک WCMD حمل شوند و بدین ترتیب عملکرد بهتری در شرایط جوی بد همراه با بادهای شدید از خود نشان دهند.
در طول جنگ اشغال عراق (2003) حدود 90 SFW علیه ستون‌های زرهی عراقی مورد استفاده قرار گرفت.

نحوه عملکرد و اجزای یک SFW
همانگونه که ملاحظه می شود ابزار جنگ دقیق در طول دو دهه گذشته رشد زیادی کرده و همچنان در حال پیشرفت و برطرف کردن نقص ها و کاستی های موجود است. اگر در جنگ خلیج فارس در سال 1991، وقوع طوفان شن و یا دود ناشی از سوختن چاههای نفت مانع از موفقیت بمب های لیزری در نشانه روی و هدف گیری می شد، این نقص با بمبهای ارزان قیمت و بسیار دقیق JDAM تا حدود زیادی برطرف گردید.
در حال حاضر یکی از مهمترین چالش های پیش رو در طراحی ابزار جنگی، هدف قرار دادن اهداف متحرک است که به طور گسترده ای، تحقیقات در این زمینه ادامه دارد و نتایج قابل توجهی نیز در این زمینه حاصل شده است.

 

PGM چیست؟

PGM به موشک یا بمبی اطلاق می شود که مجهز به سیستم هدایت و ناوبری در فاز نهایی پرواز باشد. سیستم هدایت یک PGM در فاز ترمینال به گونه‌ای است که علائم منتشره از سوی هدف در قالب امواج الکترومغناطیس (EMR) را از فاصله مشخصی از هدف حس کرده و بمب یا موشک را به سمت آن هدایت کند.

در سال 1944، در زمان جنگ جهانی دوم برای تخریب و انهدام یک هدف نقطه‌ای بیش از 100 بمب افکن از زمین برخاسته و بالغ بر 600 بمب را روانه هدف می‌کردند. در جنگ ویتنام چنین هدفی با نزدیک به 170 بمب مورد تهاجم قرار می‌گرفت و در نبردهای دهه اخیر برای نابودی هدفی مشابه تنها چند PGM به کار گرفته می‌شده است.

سلاح‌های دقیق علاوه بر آنکه از حجم نیرو و انرژی گسیلی به سمت هدف کاسته‌اند، باعث چابکی نیروها نیز شده‌اند. به عنوان مثال تنها از طریق سه سورتی پرواز هواپیمای ترابری C-5 در روز کل مواد منفجره‌ای که نیروهای امریکایی در جنگ خلیج فارس (1991) نیاز داشتند به منطقه حمل می شد.

اینها از مزایای غیرقابل اغماضی است که با پیشرفت سیستم های هدایت و کنترل به دست آمده‌اند. البته با وجود این مزایای چشمگیر، اهمیت سلاح‌های دقیق به طور عملی در جنگ خلیج فارس خود را اثبات نمود. این نبرد شتاب حرکت به سمت استفاده از تسلیحات هدایت شونده و دقیق را چندین برابر ساخت به طوری که:

 - نیروی هوایی آمریکا پس از این نبرد تعداد پلات‌فرم‌های حمل تسلیحات هدایت شونده خود را 3 برابر نمود

- حجم و تعداد PGM در ماشین جنگی ایالات متحده از قبل تا بعد از جنگ 25% رشد داشت.

- نیروی هوایی ایالات متحده، توسعه انواع جدیدی از PGM با دقت افزون تر، قابلیت رهاسازی و پرتاب دورایستا و نیز قابلیت پرتاب در شرایط بد آب و هوایی را در دستور کار قرار داد.

 

انواع جدید PGM

برخی از انواع جدید PGM که پس از جنگ خلیج فارس روند طراحی و توسعه آنها آغاز شد، عبارتند از (تقریبا همه موارد زیر عملیاتی شده اند):

 JSOW - یک سیستم رهاسازی بمب با برد کوتاه است که برای به کارگیری در شرایط بد آب و هوایی به صورت دورایستا طراحی شده است.

 AGM-154) JSOW) - یک سیستم تسلیحاتی کم­هزینه (حدود 200 تا 300 هزار دلار) با قابلیت گلاید و رهاسازی از فاصله دور می­باشد یعنی بیش از 20 کیلومتر مانده به هدف از ارتفاع پایین و حدود 70 کیلومتر مانده به هدف از ارتفاع بالا، قابل رهاسازی است و بدین ترتیب هواپیمای حامل آن از برد سایت­های پدافند اطراف نقطه هدف خارج است. این سیستم فاقد موتور و مجهز به سیستم هدایت GPS در طول مسیر و پردازش تصویر و Infrared در انتهای مسیر است. در 1998 علیه سایت‌های پدافند موشکی عراق با موفقیت به­کار گرفته شد که توسط هواپیمای F18 حمل می‌شدند. هر مجموعه JSOW 145 بمب کوچک BLU-97 را با خود حمل کرده و در محدوده­ای به وسعت یک زمین فوتبال رها می­کند .

 در سال 2001 در جنگ عراق حدود 40 درصد از این بمب­ها به­علت شرایط محیطی منطقه (باد شدید) از رسیدن به اهداف خود بازماندند که انجام تلاش­هایی برای رفع این نقیصه گزارش شده است.

 

JDAM چست؟

JDAM - یک کیت ارزان قیمت هدایت با استفاده از GPS/INS است که با نصب در انتهای بمب‌های معمولی (غیر هدایت شونده) آنها را به PGM تبدیل می کند.

JDAM

 JDAM به طور رسمی از سال 1998 وارد خدمت ایالات متحده شد و در نبرد‌های بعدی به کار گرفته شد. با این حال تا جنگ اشغال عراق در سال 2003 همچنان بمب‌های لیزری به عنوان پرکاربردترین مواد منفجره مورد استفاده مطرح بودند. با این حال ضعف بمب‌های لیزری در مقابل شرایط بد آب و هوایی و عوامل جوی و محیطی باعث شد JDAM بهعنوان یک سیستم تسلیحاتی مناسب در تمام شرایط آب و هوایی جایگاه خود را پیدا کند به طوری که در نبرد مذکور حجم و تعداد JDAM های به کار گرفته شده به بمب های لیزری مورد استفاده نزدیک شد.

 دقت این سیستمهای تسلیحاتی در حدود 13 متر است. البته از جنگ یوگسلاوی (اولین مورد استفاده) تا جنگ شغال عراق دقت بمب‌های مجهز به این سیستم افزایش شایان توجهی داشت و به حدود یک تا 3 متر بیش از بمب‌های لیزری رسید.

 یکی از مزایای JDAM به بمب‌های لیزری آن است که همزمان هواپیمای رها کننده قادر است تعدادی از این بمب‌ها را به سمت اهداف مختلف روانه کند. در حالی که در بمب‌های لیزری به علت محدودیت مرتبط با نشانه گذار لیزری همه بمب‌های رها شده به سمت یک هدف روانه می‌شود و پس از برخورد می‌توان بمب‌های بعدی را به سمت هدفی دیگر روانه ساخت.

 WCMD - این سیستم توانمندی‌های مشابهی را برای سیستم‌های رهاساز بمب‌های خوشه‌ای فراهم می‌کند و آنها را از بمب‌های معمولی غیر هدایت شونده به بمب‌های دقیق (دقت حدود 30 فوت) تبدیل می‌کند.

 

موشک کروز JASSM

 JASSM - نوعی موشک کروز هواپرتاب با توانمندی نفوذ در استحکامات و قابلیت رادارگریزی .

طبق برخی ارزیابی‌ها توانمندی ایالات متحده در جنگ دقیق (Precision Strike) از زمان جنگ خلیج فارس تا کنون 5 برابر شده است.

JASSM

 برخی از انواع PGM که در جنگ های اخیر مورد استفاده قرار گرفته اند عبارتند از:

 1- بمب‌های لیزری

 بمبهای لیزری پرتعدادترین PGM های در اختیار ارتش ایالات متحده هستند. در طول جنگ خلیج فارس، بمب‌های لیزری علیه اهداف استراتژیک عمدتا توسط هواپیماهای F-111F و F-117 و بعضا A6-B حمل می‌شدند. البته هر سه این هواپیماها هم اکنون از خدمت بازنشسته شده‌اند.

در جنگ خلیج فارس فقط 229 هواپیمای امریکایی قادر به حمل و پرتاب بمب‌های لیزری بودند، این تعداد تا سال 1996 به 500 فروند رسید و در حال حاضر بسیاری از هواپیماهای جنگی این کشور قادر به حمل و پرتاب انواع بمب‌های لیزری می‌باشند و البته بمب‌های لیزری با محدودیت هایی نیز مواجه هستند. مهمترین آنها کارایی بسیار پایین در شرایط بد جوی است (باران، ابر، غبار، دود و ...)

با این وجود در حال حاضر دقیق‌ترین سیستم‌های تسلیحاتی ایالات متحده همین بمب‌های لیزری هستند که در شرایط آب و هوایی مناسب دقتی در حدود 8 تا 10 فوت (2.4 تا 3 متر ) دارند.

 از دیگر محدودیت‌های این بمب‌ها آن است که در یک هدف‌گیری بمب‌های رها شده فقط به سمت یک هدف قابل روانه‌سازی هستند. آن هم هدفی است که توسط نشانه‌گذار لیزری برای بمب‌های مورد نظر رنگ شده است.

 2- موشک‌های کروز

 استفاده از موشک­های کروز که نوعی PGM به شمار می­روند و استفاده از آنها در جنگ­های آمریکا به طور تصاعدی افزایش داشته است، در حال حاضر بسیار ارزان‌تر و سهل‌تر از گذشته شده است. هرچند همچنان این موشک‌های کروز جز گران قیمت‌ترین و پرهزینه‌ترین سیستم‌های تسلیحاتی هدایت شونده به شمار می‌روند.

در گذشته، به­کارگیری نسل­های پیشین این موشک­ها (که در جنگ اول خلیج فارس مورد استفاده قرار گرفت) مستلزم استفاده از نقشه­های دقیق پستی و بلندی­های مسیر بوده­ که برای یک عملیات خاص نقشه­ای با 100 میلیون Data Point را شامل می­شد. این نقشه برای استفاده در سیستم هدایت TERCOM این موشک­ها مورد استفاده قرار می­گرفت (شکل 7). این درحالی است که پس از تجربه جنگ خلیج فارس، با ارتقای تکنولوژی در دو دهه اخیر، سیستم­های هدایت بسیار ارزان­تری بر مبنایGPS طراحی شده و هم­اکنون موشک­های کروز بر پایه این سیستم­ها در اختیار ایالات متحده می­باشند. بنابراین دشمن احتمالی می­تواند به تعداد زیاد از این موشک­ها استفاده کند و محدودیتی به لحاظ نقطه پرتاب و مسیر پرتاب ندارد. بدین ترتیب می­تواند آن را در اختیار سایر کشورها یا گروه­ها قرار داده و از آنها برای پرتاب استفاده کند.

این موشک­ها بسیار چابک­تر (Agile) از مدل­های پیشین هستند چون نیاز به نقشه مسیر نداشته و به سرعت می­توانند برای پرتاب آماده شوند.

موشک­های کروز هواپرتاب تاکنون به علت بزرگی و حجیم بودن امکان حمل و پرتاب از هواپیماهای چابک و سریع را نداشته­اند و عموماً با استفاده از هواپیماهایی نظیر بمب افکن B52 پرتاب می‌شده‌اند.

 این موضوع در صورتی که هدف مورد نظر در عمق زیادی از خاک باشد می­تواند برای بمب­افکن­ها خطر­آفرین باشد و احتمال پرتاب این موشک­ها را کاهش دهد. همچنان که در جنگ­های پیشین در عراق نیز تعداد موشک­های CALCM پرتاب شده بسیار کمتر از موشک­های تاماهاوک بود.

عدم توازن در برابری ماشین جنگی ایالات متحده و شوروی سابق باعث توسعه ابزارها و تاکتیک­های نبرد نامتقارن توسط ایالات متحده گردید. یکی از مبانی و در عین حال ابزارهای این منظور، تکنولوژی پنهان‌کاری و استفاده از عامل غافلگیری در تسلیحات جدید بود.

این ایده پس از جنگ سرد نیز دنبال شد. به طوری که یکی از نمودهای آن موشک­های کروز با تکنولوژی پنهان‌کاری و سرعت بالا( High Subsonicیا Supersonic) است که در سالهای اخیر در دست تحقیق و توسعه بوده­اند و نسل بعدی موشک­های کروز به شمار می­روند. طبعاً بخشی از انگیزه توسعه این موشک‌ها پاسخ به تکامل سیستم‌های پدافندی شرقی بوده است (روسیه و چین).

__________________________________________________

منبع: avia.ir

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 648
  • کل نظرات : 84
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 22
  • آی پی امروز : 19
  • آی پی دیروز : 144
  • بازدید امروز : 48
  • باردید دیروز : 285
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 48
  • بازدید ماه : 4,602
  • بازدید سال : 36,776
  • بازدید کلی : 264,435